.

.

والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم
.

.

والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم

حقیقت نماز

 تمام حقیقت نماز ، ایستادن در برابر حضرت حق است . نمازگزار با این نماز ، سیر خود را به اسماء حسنای الهای شروع می کند . حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) نام این سیر را معراج گذاشت و فرمود : الصلاه معراج المؤمن یعنی نماز معراج مؤمن است . نماز سفر است ، سیر است ، صعود است و "معراج" یعنی به سوی آسمان بلند شدن .

اقبال لاهوری گوید :

چیست دین برخاستن از روی خاک

تا که آگه گردد از خود جان پاک

چونکه آگه گردد از خود جان پاک

جذب کوی حق شود از سینه چاک

نمازگزار واقعی وقتی در برابر خداوند ایستاد ، با گفتن الله اکبر سیر او شروع می شود . و چون "سیر" شروع شد ، یک مقایسه هم شروع می شود و آن مقایسه "هیچ" در برابر "همه چیز" است و چه شرافتی بالاتر از این که "هیچ" در برابر "همه چیز" ایستاده باشد .

در نتیجه این مقایسه ، نمازگزار به این نتیجه می رسد که "نقص" دارد و از اینجاست که "دعا" شروع می شود . 

پس نقطه شروع دعا اینجاست . هر گاه "هیچ" در برابر "همه چیز" ایستاد و به مقایسه پرداخت و نقصش را دید ، زبانش باز خواهد شد .

پس "سرّ و منشا دعا" اینجاست و صرف نیاز به حاجات مادی نمی تواند سرمنشاء دعا باشد .

اما هر چه دعا می کند می بیند که کم است و هر چه می خواهد ، می خواهد که بالاتر برود ، اینجاست که هنگام خواندن نماز ، یک "عطش" ایجاد می شود .

تمام شرافت نماز به این بسته است که انسان یک تشنگی پیدا کند که با هیچ چیز سیراب نشود.

سعدی علیه الرحمه گوید :

روان تشنه براساید از وجود فرات

مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه ترم 

و نجیب کاشانی هم می گوید :

خم سپهر تهی شد ز می پرستی ما 

کفاف کی دهد این باده به مستی ما


یا علی مدد ـ برگرفته از سخنان دانشمند فاضل آیت اله سید حسن عاملی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد